دیر بار

لغت نامه دهخدا

دیربار. ( ص مرکب ) تنگ بار. ( یادداشت مؤلف ). کسی را گویند که مردم نزد او به دشواری بار یابند. ( از برهان ذیل تنگ بار ). رجوع به تنگ بار شود.

فرهنگ فارسی

تنگ بار. کسی را گویند که مردم نزد او به دشواری بار یابند.

جمله سازی با دیر بار

ریخته‌گری یک فناوری ماقبل تاریخی است. زمان دقیق شروع ریخته‌گری فلزات مشخص نیست، اما در آثار باستان‌شناسی نسبتاً دیر ظاهر شده‌است. باستان‌شناسان به دوره‌ای که در آن استفاده از فلزات برای اولین بار به مرحله استادی رسید نام کالکولیتیک داده‌اند و این دوره را که بلافاصله قبل از عصر برنز شروع شد، تقریباً بین ۵۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می‌دانند.
با ناله خوشم چون نی از این وجه که باری دیر است منِ سوخته را هم نفسی شد
علاج حسرت دیرین خود را می کند صائب اگر این بار جا در بزم آن دمساز می گیرد
بگفت این وزین دیر ناپایدار به سوی نیاکان خود بست بار
بار خدایا تویی که ذکر تو گویند در همه دیر و حرم کنشت و کلیسا