ده واره

لغت نامه دهخدا

ده واره. [ دِه ْ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) کاری که همه مردم ده با هم انجام دهند چون حفر جوی و ساختن بنایی. ( یادداشت مؤلف ). || وجهی که همه می پردازند. ( در لهجه بختیاری ) ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کاری را که همه مردم ده با هم انجام کنند چون حفر جوی و ساختن بنایی.

جمله سازی با ده واره

جان تو زان جمال مالامال چون شود وارهی ز رنج و ملال
بمردی وارهان خود را ازین بیگانگان بگسل بشهر آشنائی آ صلای‌ آشنائی زن
جمله تویی از خودی ام وارهان در ره من نیست به جز من حجیب
بازگو احوال دورافتادگان وارهان جان از غم و لب از فغان
بر دامن اجلال ولیعهد بزن دست تا وارهی از چنگ غم و ننگ تملّل
خیز سوی خیمه ها می کن گذار چشمها را وارهان از انتظار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ستارگان یعنی چه؟
ستارگان یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز