درم زدن

لغت نامه دهخدا

درم زدن. [ دِ رَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) سکه زدن. طبع. ( دهار ). میخ کردن سکه. ضرب کردن سکه: مَسَکّة؛ آن جای که درم زنند. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

سکه زدن طبع میخ کردن سکه

جمله سازی با درم زدن

یکی از پزشکان بی‌شماری که از مفهوم خودارضایی هراس داشتند، ساموئل آگوست تیسوت سوئیسی بود. وی، در ۱۷۶۰ کتاب جلقیدن که در آن به‌طور مبسوط به راه‌کارهای درمان بیماری‌های ناشی از جلق زدن می‌پردازد را انتشار داد. وی، با استناد به مطالعات انجام شده روی خودارضایی مردان جوان، چنین می‌پنداشت که منی گونه‌ای «روغن حیاتی» و «تحریک‌کننده» دربردارد که چنانچه به مقادیر زیاد از بدن دفع شود، سبب «یک کاهش عظیم در قدرت بدنی، حافظه و تعقل می‌شود و همچنین دید را تار می‌کند، اعصاب را مختل می‌کند، همه گونه‌های نقرس و روماتیسم را ایجاد می‌کند، قدرت تولید نسل را کاهش می‌دهد، خون در ادرار ایجاد می‌کند، کم‌اشتهایی می‌آورد و سردرد و خیلی بیماری‌های دیگر با خود به همراه می‌آورد.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال احساس فال احساس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال جذب فال جذب