خریدار داشتن

لغت نامه دهخدا

خریدار داشتن. [ خ َ ت َ ] ( مص مرکب ) بازار داشتن. واجد خریدار بودن. گرم بازار داشتن. || طالب داشتن. موافق داشتن.

فرهنگ فارسی

بازار داشتن واجد خریدار بودن

جمله سازی با خریدار داشتن

فردریکسن هم‌اکنون با در اختیار داشتن ۷۰ کشتی نفت‌کش، مالک بزرگترین شبکه انتقال نفت خام و ال‌ان‌جی در جهان است. وی بخش عمده‌ای از ثروتش را در زمان جنگ ایران و عراق و از طریق خریداری نفت ایران از طریق خلیج فارس، کسب نمود.
گمرک ممکن است بسیار سختگیرانه باشد. کالاهایی که حداکثر ۵۰۰ دلار با هواپیما و ۳۰۰ دلار از طریق دریا یا خشکی آورده می‌شود، عاری از پرداخت مالیات و مالیات است، تلفن‌های همراه و رایانه‌های لپ تاپ بدون پرداخت مالیات، بدون داشتن ارزش فقط یک در ازای مسافر، لباس و سایر موارد استفاده شخصی رایگان هستند. مالیات بالاتر از این مقادیر، مالیات ۵۰٪ ارزش کل کالاهای خریداری شده جمع شده‌است.
سایر دلایل عبارتند از: بهبود کیفیت، امکان رسیدگی قانونی به ایرادات موجود در خدمت یا محصول خریداری شده، دسترسی به تخصص‌های موجود در خارج از سازمان و بهبود توانایی برای تغییر مقیاس تولید، کوچک کردن حجم شرکتها، داشتن قدرت مانور بیشتر درایجاد تغییرات سریع در موارد بحران.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خاص
خاص
دانش آموز
دانش آموز
دودول
دودول
عمیق
عمیق