خالی گشتن

لغت نامه دهخدا

خالی گشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) تهی شدن. خالی گردیدن: هراة از شوایب نزاع و ظلم متعدیان خالی گشت و بعدل وافر سلطان حالی شد. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به «خالی گردیدن » و ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

تهی شدن خالی گردیدن

جمله سازی با خالی گشتن

💡 همان با قامت خم می کشم ناز جوانان را نشد در حلقه گشتن از کشاکش این کمان خالی

هیز یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز