خادم زاده

لغت نامه دهخدا

خادم زاده. [ دِ دَ/ دِ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) فرزندی که از خادم بوجود آید و مجازاً در موقع تواضع و فروتنی استعمال شود.

فرهنگ فارسی

فرزندی که از خادم بوجود آید و مجازا در موقع تواضع و فروتنی استعمال شود.

جمله سازی با خادم زاده

بعد از آنكه سوار كشتى شديم، كشتى در دريا دچار طوفان گرديد. ناخداى كشتىدستور داد همه در و پنجره هاى كشتى بسته شود و افزود: تا بهحال گرفتار چنين طوفانى نشده ايم. نيز گفت كه همگى بايد به امامانى كه از زيارتآنها بر مى گرديد توسل جوييد. آن شب طوفانى چگونه گذشت ؟ زبان از وصفش عاجزاست. همه سينه زنى و عزادارى كرده، و به حضرت سيدالشهدا عليه السلام و حضرتابوالفضل العباس عليه السلام متوسل شده بوديم. در اين سفر، برادر زاده پسر صاحبعبقات الانوار سيد ساجد حسين و خادم وى با ما همسفر بودند.
از دیگر مشاهیر این روستا می‌توان به دکتر لطف‌الله خادم سهی، دکتر یوسف بخشی زاده سهی و فرشید نوابی سهی اشاره نمود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز