جای بیرون در

لغت نامه دهخدا

جای بیرون در. [ ی ِ ن ِ دَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از خارج خانه و جای بیگانگان و راندگان است که بدرون خانه محرم نیستند:
هم عقل بر در او جایش بیرون در
هم عشق در راه او فرقش بزیر پا.( انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

کنایه از خارج خانه

جمله سازی با جای بیرون در

پای ازین تنگنای بیرون نه رخت ازین تیره جای بیرون نه
«نخستین شهر طبرستان از سوی گرگان، طمیش است و آن در مرز گرگان افتاده‌است و دروازه‌ای کلان دارد که هیچ‌ یک از طبرستانیان نتوانند از آن جای بیرون آیند و به گرگان شوند، جز از همین دروازه؛ زیرا دیواری از آجر و آهک از کوه تا دل دریا کشیده شده‌است. آن دیوار را خسرو انوشیروان (۵۳۱_۵۷۸ میلادی) ساخت تا ترک را از تاراج طبرستان بازدارد. در طمیش خلق بسیار هستند…»
بی خموشی در حریم قرب نتوان بار یافت حلقه را از هرزه نالی جای بیرون درست
همان به که زین جای بیرون شویم وداع وطن کرده یکسو رویم
چران داشتی از دو رویه دهن نبد بر تنش جای بیرون شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استفاده
استفاده
تراشیدن
تراشیدن
ورژن
ورژن
گوز
گوز