تیز گوئی

لغت نامه دهخدا

تیزگوئی. ( حامص مرکب ) بی باکی و گستاخی در گفتار. جسارت و دلیری در گفتن مطلبی. لاف زنی:
خاموش دلا ز تیزگوئی
می خور جگری به تازه روئی.نظامی.رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

بی باکی و گستاخی در گفتار جسارت و دلیر در گفتن مطلبی

جمله سازی با تیز گوئی

💡 هر چه تو گوئی بگوی کز لب شیرین تو گر چه بود تلخ و تیز یابم از آن ذوق نوش

جوز یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
ضامن یعنی چه؟
ضامن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز