تکیه ساختن

لغت نامه دهخدا

تکیه ساختن. [ ت َ ی َ / ی ِ ت َ ] ( مص مرکب ) تکیه کردن. پناه بردن:
طرح به غرقاب درانداختم
تکیه به آمرزش حق ساختم.نظامی.

فرهنگ فارسی

تکیه کردن پناه بردن

جمله سازی با تکیه ساختن

فلسفه آرمسترانگ در عین منسجم بودن، هیچ زمانی را صرف پرداختن به مسائل اجتماعی یا اخلاقی نمی‌کند و همچنین تلاشی برای ساختن فلسفه زبان نمی‌کند. او یک بار تکیه کار خود را این‌گونه توصیف کرد: «معناشناسی را برای آخرت بگذارید» و در کتاب یونیورسال و رئالیسم علمی، نظریه مثل افلاطون که بر معناشناسی تکیه دارد با این توصیف رد کرد: «طولانی است اما در کل، سنت بی‌اعتباری است که سعی می‌کند مسائل هستی‌شناختی را بر اساس ملاحظات معنایی حل و فصل کند».
یوزف هایدن و لودویگ فان بتهوون از دوستان پدرِ فرانتس بودند و پدر با تکیه بر کمک‌هزینهٔ تحصیل فرزندش از کارفرمایان استرهازی مرخصی گرفت و همراه پسر راهی وین شد، جایی که گفته می‌شود بتهوون با شنیدن صدای پیانوی کودک بر پیشانی او بوسه زد. فرانتس سال‌ها بعد در سال‌های اوج کمال هنری وقتی شنید حمایت مالی کافی در بُن، زادگاه بتهوون، برای ساختن تندیس برنزی آهنگساز نشده، با اجرای شش کنسرت بزرگ در وین و کشیدن صدها تن از مشتاقان به سالن‌های اجرای برنامه، هزینهٔ بنای یادبود بتهوون را تأمین کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس فال میلادی فال میلادی