( تنگ آغوش ) تنگ آغوش. [ ت َ ] ( ص مرکب ) آنکه آغوش تنگ داشته باشد. ( آنندراج ). سخت در آغوش گرفته. ( ناظم الاطباء ): نسیم لطف بهار از شمار بیرون است فغان که غنچه این باغ تنگ آغوش است.صائب ( از آنندراج ).رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
فرهنگ فارسی
( تنگ آغوش ) آنکه آغوش تنگ داشته باشد.
جمله سازی با تنگ اغوش
نسیم لطف بهار از شمار بیرون است فغان که غنچه این باغ، تنگ آغوش است