لغت نامه دهخدا بسخن رسید. [ ب ِ س ُ خ َ رَ / رِ ] ( ن مف مرکب ) مرد عاقل و خردمند. ( ناظم الاطباء ). || مرد شایسته. ( ناظم الاطباء ).
جمله سازی با بسخن رسید اهلی بسخن کجا رسیدی باری زان حسن نهانی چه شنیدی باری بروی همه اگر بطبق زرفشان کنند ارزد بدانکه او بسخن درفشان رسید