باج کردن

لغت نامه دهخدا

باج کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ( در لاریجان و مازندران ) مرتعی را برای چرای احشام اجاره کردن.

فرهنگ فارسی

مرتعی را برای چرای احشام اجاره کردن

جمله سازی با باج کردن

وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر نقش شرکت ارتباطات زیرساخت در مسدود کردن فیلترشکن‌ها گفت: اقدام شرکت زیرساخت این است که با فراگیری و استفاده از فیلترشکن‌ها، تحت دستوری که آقای رئیس‌جمهور دادند و در چارچوبی که شورای عالی فضای مجازی ارائه داده و منطق هم دارد، نباید اجازه دهد فضای کشور پر از باج‌افزار شود و باید جلوی این‌ها گرفته شود. به همین دلیل این حرکت برای مسدود کردن فیلترشکن‌ها آغاز شده و طبق قانون هم بوده‌است و مشکل مقرراتی دربارهٔ این مسئله وجود ندارد.
فیلم بعدی کازان که یکی از مهم‌ترین و بهترین فیلم‌هایش است، در بارانداز (۱۹۵۴) است، که آن را براساس داستانی از باد شولبرگ ساخت. در این فیلم براندو نقش اصلی دارد. کازان در این فیلم، یک باج‌خور اتحادیه کارگری را همچون استعاره‌ای از جاسوسان کمونیست‌ها نشان داد و آشکارا جاسوسی کردن برای صاحب‌کار را اخلاقی جلوه داد. این فیلم ۸ سکار برد، از جمله اسکار بهترین کارگردانی. این فیلم همچنین موفقیت تجاری بسیاری به همراه داشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال اعداد فال اعداد فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال مارگاریتا فال مارگاریتا