لغت نامه دهخدا
ام خرمان. [ اُم ْ م ِ خ ُ ] ( اِخ ) محلی است که حاجیان کوفه و بصره در مسیر خود در آن بهم می رسند. ( از المرصع ). و رجوع به معجم البلدان و مراصد الاطلاع شود.
ام خرمان. [ اُم ْ م ِ خ ُ ] ( اِخ ) محلی است که حاجیان کوفه و بصره در مسیر خود در آن بهم می رسند. ( از المرصع ). و رجوع به معجم البلدان و مراصد الاطلاع شود.
محلی است که حاجیان کوفه و بصره در مسیر خود در آن بهم می رسند.
💡 صاحب مستدرك از عالم موثق و مورد اطمينان به نام سيد محمد فرزند سيد هاشم هندى نقل مى كند كه او گفته است: سيد جواد (صاحب مفتاح الكرامه ) در يكى از شبها درحال خوردن شام بود كه كسى درب خانه او را كوبيد. سيد جواد از طرز كوبيدن دربدانست كه خادم سيد بحرالعلوم است. با سرعت و شتاب به سوى درب منزل رفت. وقتى درب را باز كرد خادم سيد بحرالعلوم به سيد جواد گفت: سيدبحرالعلوم غذا و شام را كشيده و انتظار شما را مى كشد. باعجله به نزد سيد بحرالعلومرفت وقتى چشم سيد به او افتاد گفت: آقا چه شده ؟ بحرالعلوم شروع به سخن كرد وفرمود: مردى از برادرانت از بقال محل براى خانواده اش قرض مى كند و هر شبانه روزمقدارى خرمايى زاهدى (بنجل ) نسيه از او خريدارى مى كند و جز خرما چيزى نمى خورد، وامروز كه رفته خرما بخرد بخاطر بدهى هاى فراوان همان خرمان را هم به او نداده وگفته بدهى تو زياد شده است و اين همسايه شما ازبقال خجالت كشيده و چيزى را خريدارى نكرده و خانواده او بى شام مانده اند تو در نعمت باشى و بخورى و كسى كه خانه اش به خانه تو چسبيده و همسايه تو است در فقر وگرسنگى بسر ببرد، و خودت هم او را مى شناسى كه فلانى است.
💡 یک ماه از محاصره نگذشته بود که شهر از نظر آذوقه با کمبود مواجه شد. لطفعلیخان تصمیم گرفت تا «۱۲ هزار کس از فقرا و عجزه و کسبه شهر» را از کرمان بیرون کند. با گذشت زمان، تأمین خوراک موردنیاز شهر سختتر میشد. به گفته احمدعلیخان وزیری مؤلف تاریخ کرمان «آتش قحط و غلا در شهر بالا گرفت. بعضی مردم به پوست و پشکل گوسفند تغذیه میکردند. برخی به هسته خرمان و تراشه نجاری سد جوع مینمودند. کاهگل بیشتر خانهها را تراشیده و شسته و برای علیق اسبان سپاهیان بردند. سگها و گربهها را خوردند.» خان زند مجدداً تصمیم به بیرون کردن تعدادی از شهر گرفت. او ۱۲ هزار تن را که این بار زنان نیز در میانشان بودند را از کرمان بیرون کرد. آغامحمدخان قاجار دستور داد تا آنها را در روستاهای اطراف متفرق کنند. شبها، زنها و کودکان به بالای پشت بامها میرفتند و برای تضعیف روحیه ارتش آغامحمدخان، تصنیفهایی در تمسخر خان قاجار سر میدادند.