اتش سگ

لغت نامه دهخدا

( آتش سگ ) آتش سگ. [ ت َ ش ِس َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) نام گیاهی است دوائی وآن را بتازی بنفسج الکلاب خوانند. ( برهان ). برنوف. ظاهراً این کلمه مصحف تس سگ است. رجوع به تس سگ شود.

فرهنگ فارسی

( آتش سگ ) ( اسم ) گیاهی دارویی است بنفسجالکتاب.
نام گیاهی است دوایی

جمله سازی با اتش سگ

آنرا که دل از غمی مشوّش باشد باد سحرش آب بر اتش باشد
روا باشد که چندین کرده پرهیز سرانجام از فساد اتش کنم تیز
مرغ بر اتش دیدستی و ماهی بر خاک من دلخسته چنین دان که چنانم بی تو
با اتش غم چو شمع، دل خوش کردیم کآبیست ز سر گذشته این آتش ما
دل ابن حسام از اتش شوق ز گرمی سینه را پرجوش دارد
در اتش اگر رضای طبعت بینم چون شمع بسر شوم در آتش نه پای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نکس
نکس
متعبد
متعبد
صبا
صبا
مخنث
مخنث