اتش سگ
فرهنگ فارسی
نام گیاهی است دوایی
جمله سازی با اتش سگ
آنرا که دل از غمی مشوّش باشد باد سحرش آب بر اتش باشد
روا باشد که چندین کرده پرهیز سرانجام از فساد اتش کنم تیز
مرغ بر اتش دیدستی و ماهی بر خاک من دلخسته چنین دان که چنانم بی تو
با اتش غم چو شمع، دل خوش کردیم کآبیست ز سر گذشته این آتش ما
دل ابن حسام از اتش شوق ز گرمی سینه را پرجوش دارد
در اتش اگر رضای طبعت بینم چون شمع بسر شوم در آتش نه پای