سیسان

لغت نامه دهخدا

سیسان. ( اِخ ) دهی است از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 1600 تن سکنه. آب آن از رودخانه اوجانچای و چشمه. محصول آنجا غلات، یونجه و سیب زمینی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

جمله سازی با سیسان

سیسان قدیم یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان مهران‌رود جنوبی بخش مرکزی شهرستان بستان‌آباد واقع شده‌است. این روستا ۱۷ الی ۴۱ نفر جمعیت دارد.
قبل از انقلاب اسلامی در سیسان چهار صد و پنجاه خانواده بهائی زندگی می‌کردند که بعد از انقلاب مجبور به ترک خانه خود شدند.
قبل از انقلاب اسلامی در سیسان چهار صد و پنجاه خانواده بهائی زندگی می‌کردند که بعد از انقلاب مجبور به ترک خانه خود شدند.
سیسان قدیم یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان مهران‌رود جنوبی بخش مرکزی شهرستان بستان‌آباد واقع شده‌است. این روستا ۱۷ الی ۴۱ نفر جمعیت دارد.
تخریب و عصیان عمدتاً برای بهبود مشکلات زندگی و اعتراض به سیسان مالیات‌گیری و سربازگیری جدید انجام می‌شد و فاقد زمینهٔ ایدئولوژیک و سیاسی بود و در نهایت توسط نیروهای نظامی شوگون‌سالاری، قلمروهای مختلف فئودالی و دولت جدید میجی سرکوب شد.
سپس به روستای سیسان در همان حوالی رفت و مدرسه‌اش را سامان داد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کاپل
کاپل
سلیم
سلیم
داشاق
داشاق
لوتی
لوتی