لغت نامه دهخدا
دوغ زنی. [ زَ ] ( اِخ ) تیره ای از طایفه زلقی ایل چهارلنگ بختیاری. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 76 ).
دوغ زنی. [ زَ ] ( اِخ ) تیره ای از طایفه زلقی ایل چهارلنگ بختیاری. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 76 ).
تیره از طایفه زلقی ایل چهار لنگ بختیاری.
💡 مردم ایل از پوست گوسفند به عنوان ظروف و کارهای دیگر استفاده میکنند. مواردی که در آن از پوست گوسفند استفاده میشود مثل مشک آب، خیگ روغن، خیگ ماستینه و کیسهٔ حبوبات و مشک دوغ زنی استفاده میکنند. برای تهیهٔ مشک آب پس از تمیز کردن پوست و دوختن قسمتهای مورد نیاز آن سپس در جفت یا پوست بلوط خیسانده تا محکم شود و بوی آن گرفته شود. برای تهیه مشک دوغ زنی که سختتر از مشک آب است پس از تمیزکردن موهای آن، سپس آن را در آب نمک و دوغ میخوابانند و سپس کمکم لایهٔ روی آن را میتراشند و آن را دود میدهند.