لغت نامه دهخدا
تکاری. [ ت َ ] ( ع مص ) به کرایه گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
تکاری. [ ت َ ] ( ع مص ) به کرایه گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
به کرایه گرفتن
💡 چوبی با منب تکاری نفیس، به درون گنبدخانه مکعب شکل راه مییابد. همه جوانب درون گنبد