لغت نامه دهخدا
ماقدون. ( اِخ ) مقدونیه. ماقدونیا: ارسطو... پس ازچندگاه به التماس فیلقوس به ماقدون رفته به تعلیم اسکندر قیام نمود. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 165 ). و رجوع به ماده بعد و ماقدونیا و مقدونیه شود.
ماقدون. ( اِخ ) مقدونیه. ماقدونیا: ارسطو... پس ازچندگاه به التماس فیلقوس به ماقدون رفته به تعلیم اسکندر قیام نمود. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 165 ). و رجوع به ماده بعد و ماقدونیا و مقدونیه شود.