ایقاق

لغت نامه دهخدا

ایقاق. ( مغولی، اِ ) هرزه گوی. ( آنندراج ). ایغاغ. نمام. سخن چین. ساعی. ( فرهنگ فارسی معین ): و فرمود که با آن جماعت بگوئید که از روی استحقاق و یاسای چنگیزخان که ایقاق کذاب را بکشند تا دیگر کسان اعتبار گیرند. ( جهانگشای جوینی ). || به آواز درآوردن سگ. ( آنندراج بنقل فرهنگ وصاف ).

فرهنگ فارسی

(صفت ) نمام سصخن چین ساعی.

جمله سازی با ایقاق

بدان دو طره طرار سرباز بدان دو غمزه غماز ایقاق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ابجد فال ابجد فال میلادی فال میلادی فال اوراکل فال اوراکل