احوس

لغت نامه دهخدا

احوس. [اَ وَ ] ( ع ص ) دلاور. بهادر. دلیر. آنکه از هیچکس نترسد. شجاع. بی خوف. ج، حوس. || ( اِ ) گرگ.
احوس. [ اَ وَ ] ( اِخ ) محلی است در بلاد مزینه با نخل و زراعت بسیار. ( مراصدالاطلاع ).

جمله سازی با احوس

27 - در قم، قبر احمد بن اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالك احوس ‍ اشعرى قرار دارد،او از بزرگان قم و مورد اعتماد بود و از ابو جعفر دوم (امام محمد تقى عليه السلام ) وابوالحسن (حضرت رضا عليه السلام ) روايت مى كرده است و از اصحاب خاص حضرتهادى عليه السلام بود. او صاحب الزمان عليه السلام از ديده است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال جذب فال جذب فال امروز فال امروز فال میلادی فال میلادی