معارضات

لغت نامه دهخدا

معارضات. [ م ُ رَ / رِ ] ( ع اِ ) ج ِ معارضة: چون مناظرات و معارضات ایشان بدینجا رسید... ( مرزبان نامه ص 113 ). و رجوع به معارضه شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر و اسم ) جمع معارضه:چون مناظرات و معارضات ایشان بدینجا رسید شیر خود را آشفته و زنجیر صبر گسسته بر مجر. خشم از خواب در آورد.
جمع معارضه: چون مناظرات و معارضات ایشان بدینجا رسید شیر خود را آشفته و زنجیر صبر گسسته بر مجره خشم از خواب در آورد.

جمله سازی با معارضات

تاريخ، بعضى از اين معارضات و مناقشات را ضبط كرده، مثلا يكى از كسانيكه باقرآن معارضه كرده اند، مسيلمه كذاب بوده، كه در مقام معارضه با سورهفيل بر آمده، و تاريخ سخنانش را ضبط كرده، كه گفته است:(الفيل، ما الفيل، و ما ادريك ما الفيل، له ذنب وبيل، و خرطوم طويل )، فيل چيست فيل، و چه ميدانى كه چيستفيل، دمى دارد سخت و وبيل، و خرطومى طويل ).
و اماميّه گويند: (به هر قسم كه شما براى يهود و نصارى اثبات نبوت خاتم النبيينصلى الله عليه و آله كنيد به همان روش و همان رقم ادله كه در آنجا آريد ما نيز اثباتمدعاى خود كنيم و همان جواب كه شما براى ايرادات و معارضات ايشان مهيا كرديد جوابماست.)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گودوخ یعنی چه؟
گودوخ یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز