لغت نامه دهخدا
مشک سایی. [ م ُ / م ِ ] ( حامص مرکب ) عمل مشک سای. سائیدن مشک و عطرافشانی:
کند چشمشان از شبه حقه بازی
کند زلفشان بر سمن مشکسائی.فرخی.
مشک سایی. [ م ُ / م ِ ] ( حامص مرکب ) عمل مشک سای. سائیدن مشک و عطرافشانی:
کند چشمشان از شبه حقه بازی
کند زلفشان بر سمن مشکسائی.فرخی.
مشک سای سائیدن مشک و عطر افشانی
💡 ز هر گور کف کف همیبرد خاکی به بینی و میجست از آن مشک سایی