قوات

لغت نامه دهخدا

قوات. [ ق ُ ] ( ع اِ ) قوت. ( منتهی الارب ). خورش به اندازه قوام بدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). المسکة من الرزق. ( اقرب الموارد ). رجوع به قوت شود.
قوات. [ ق ُوْ وا ] ( ع اِ ) ج ِ قُوَّة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بمعنی توانایی. ( آنندراج ). رجوع به قوة و قوت شود.

فرهنگ فارسی

بمعنی توانایی

جمله سازی با قوات

نیروهای دفاع ملی (به عربی: قوات الدفاع الوطني) که به بسیج سوریه معروف است، شاخه‌ای از نیروهای مسلح سوریه است که از بخش مهمی از نیروهای داوطلب مردمی پس از تابستان ۱۳۹۱ (۲۰۱۲ میلادی) تشکیل شد. این تشکیلات را ایران و با کمک قاسم سلیمانی برای مبارزه در جنگ داخلی سوریه سازماندهی کرد.
مـثـلا كـذامـان چه جور هست !!! اينها !!! آنوقت بايد تمام قواتان را اينجا بياوريد، آنها همالبته در درجه دوم، آنها هم بايد گفته بشود، آنها هم بايد اصلاح بشود اما غفلت از ايننـكـنـيـد كـه يـك وقـت شـمـا را بدون اينكه توجه داشته باشيد، از آن مسلك اصلى و مقصداصـلى باز دارند و متوجه كنند به يك مقصد ديگرى، از آن راهى كه مى خواستيد برويد،شـمـا را بـرگـردانـند به يك راه ديگرى، اين يك مساءله بسيار مهمى است كه اگر ما اينغفلت را بكنيم و از آن راه برگرديم به يك راه معوجى، اساس مسلك از دست ما مى رود، يكوقـت اسـاس مـطـلب در مـعرض خطر است، يعنى اساس كشور در معرض خطر است، يك وقتاساس نه، اما خوب حكومت كجا غلط است، فلان مثلا كجا چه مى شود، اينها بعد از استقراراساس مطلب و مستحكم شدن اساس كشور، آنها آسان است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندک
اندک
مطلقه
مطلقه
علت
علت
اسکل
اسکل