صیغه شدن

لغت نامه دهخدا

صیغه شدن. [ غ َ / غ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بعقد انقطاع درآمدن. بزنی درآمدن مردی را برای مدتی معین. مقابل عقدی شدن. رجوع به صیغه شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) به عقد انقطاع در آمدن بزنی در آمدن برای مدتی معین مقابل عقدی شدن.

جمله سازی با صیغه شدن

او در سال ۱۳۳۳ درست در زمان تاج گذاری امپراتور هوایزنگ (طغون تیمور) به یوان وارد شد او که در زیبایی، شعر، رقص نظیر نداشت تصمیم گرفت تا تمام تلاش خود را برای محبوب‌ترین صیغه شدن بکند. اما از آنجا که امپراتور یوان هنوز نوجوان بود. و کی هم همین‌طور او مدتی را در قصر داخلی گذراند. اما سر انجام در سال ۱۳۳۵ رابطه امپراتور و او شروع شد و امپراتور چنان مجزوب کی شد ک حسادت امپراتریس تاناشیری را برانگیخت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تماس فال تماس استخاره کن استخاره کن