صفر کردن

لغت نامه دهخدا

صفر کردن. [ ص ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایت از خالی کردن است، چه صفر بمعنی خالی و تهی باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ):
صفر کن این برج ز جرم هلال
باز کن این پرده ز مشتی خیال.نظامی.رجوع به صفر شود.

فرهنگ فارسی

کنایت از خالی کردن است چه صفر بمعنی خالی و تهی

جمله سازی با صفر کردن

داده بعد از هر فلیپ فلاپ روی خروجی ذخیره می‌شود؛ بنابراین ۴ واحد ذخیره‌سازی در این شکل وجود دارد که آن یک شیفت رجیستر ۴ بیتی می‌باشد. برای درک بهتر الگوی جابجایی تصور کنید که رجیستر عدد باینری ۰۰۰۰ را در خود نگه می‌دارد (بنابراین همه واحدهای ذخیره‌سازی خالی می‌باشند). مانند دیتای ورودی برای رجیستر ۱٬۰٬۱٬۱٬۰٬۰٬۰٬۰ می‌باشد؛ بنابراین خروجی سریال کل رجیستر ۱۰۱۱۰۰۰۰ می‌باشد. اگر ورود دیتا به ورودی ادامه پیدا کند در خروجی دقیقاً مانند داده ورودی دیده می‌شود. این مانند یک صف می‌باشد. همچنین در هر زمانی کل رجیستر می‌تواند با صفر کردن پایه ریست، صفر شود.
همچنین عده‌ای موضوع صفر کردن کردن ظرفیت دانشکده مدیریت و اقتصاد را با مصاحبه دکتر مسعود نیلی، رئیس وقت دانشکده، که در فروردین همان سال در تلویزیون صدا و سیما و برنامه پایش که در آن به انتقاد از سیاست‌های اقتصادی دولت دهم پرداخته بود، مرتبط می‌دانند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نجات یعنی چه؟
نجات یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز