شکر شکار

لغت نامه دهخدا

شکرشکار. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ش ِ ] ( ص مرکب ) که شکر شکار کند. کنایه از کسی که از لب معشوق بوسه رباید:
تا در شکارگاه بتان عاشقی به لب
باشد شکرشکار چه پنهان چه آشکار.سوزنی.از بوسه گاه خوبان شکّرشکار باش
تا پیشگاه باشی و اقبال پیشکار.سوزنی.

فرهنگ فارسی

که شکر شکار کند.

جمله سازی با شکر شکار

با روی تو دی ماه بهار است مرا وز دو لب تو شکر شکار است مرا
سه بوسه زان دو لب چون شکر شکار کنم که هست راحت روحم بدان شکار اندر
تا در شکارگاه بتان عاشقی بلب باشد شکر شکار چه پنهان چه آشکار
صید کردی به جود و شکر مرا آن مه جود ورز شکر شکار
دلجوی تر از شکر شکاری مشناس بهتر ز سخن تو یادگاری مشناس
اندر اقلیم دین تویی هموار از پی راه عذر و شکر شکار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال میلادی فال میلادی