شوریده رایی

لغت نامه دهخدا

شوریده رایی. [ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی شوریده رای:
همی ترسید کز شوریده رایی
کند ناموس عدلش بی وفایی.نظامی.

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی شوریده رای

جمله سازی با شوریده رایی

دگر یک گفت در بغداد دیدم چنین سرگشته ی شوریده رایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت فال کارت فال کارت