شرمنده شدن

لغت نامه دهخدا

شرمنده شدن.[ ش َ م َ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خجل گشتن. شرمسار شدن. شرم زده گردیدن. ( یادداشت مؤلف ):
شرمنده شد از باد سحر گلبن عریان
وز آب روان شرمش بربود روانیش.ناصرخسرو.سخن در میان دو دشمن چنان گوی که اگر دوست گردند شرمنده نشوی. ( گلستان ). رجوع به شرمنده گشتن شود.

فرهنگ فارسی

خجل گشتن شرمسار شدن

جمله سازی با شرمنده شدن

5 - عصيان و نافرمانى آنان معصيت به آن معنا نبود كه بعدها در شرايع آسمانى آمد. چون((آدم )) معصوم و مصون از گناه و معصيت بود. مفهوم اين عصيان، شرمنده نشدن از كار خوديا دير شرمنده شدن آنان بوده است كه از آنان انتظار نمى رفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پیشنهاد یعنی چه؟
پیشنهاد یعنی چه؟
ار یعنی چه؟
ار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز