سفیدپوش

لغت نامه دهخدا

سفیدپوش. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب ) کسی که روپوش سفید بر تن کند. ( فرهنگ فارسی معین ). که پارچه سفید پوشیده باشد. که لباس سفید بر تن دارد. سفید. برنگ سفید:
گاهی سفیدپوش چو آب است همچو آب
شوریده و مسلسل و تازان ز هر عظام.خاقانی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که روپوش سفید بر تن کند.

جمله سازی با سفیدپوش

این ساختار، در خدمت مضمونی کاربردی سفر قرار می‌گیرد و فضایی مطلوب برای انبساط خاطر هر مسافر مضطرب فراهم می‌کند. توالی و ریتم ستونهای سفیدپوش سنگی نمای اصلی، فرم قطار را تداعی می‌کند و سایه روشن مطبوعی را زیر منحنی تیره سقف پدیدمی‌آورد.
بی‌بی‌سی به دلیل پوشش رویدادهای قبل از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ مورد انتقاد قرار گرفت. جنجال بر سر آنچه که به عنوان «جنسیت» پرونده جنگ در عراق توسط دولت توصیف می‌شود، منجر به انتقاد از بی‌بی‌سی توسط تحقیقات هاتون شد، اگرچه این یافته توسط مطبوعات بریتانیا که مارک تجاری با عنوان سفنشان می‌دادند بسیار مورد مناقشه قرار گرفت. آن را به عنوان سفیدپوش دولتی.
افسانه‌های بانوی سفیدپوش در بسیاری از کشورهای جهان یافت می‌شوند اما در بخش‌هایی از ایالات متحده، ایرلند و بریتانیا برجسته‌تر هستند. این افسانه‌ها عموماً با موضوع‌هایی مثل از دست دادن دختر، مادر، همسر یا پدر و پاکی و معصومیت پیش از مرگ گره خورده‌اند (بر خلاف بانوی سرخ‌پوش).
بانوی سفیدپوش گونه‌ای از ارواح مؤنث است که سر تا پا سفیدپوش است. معمولاً گزارش‌های دیده شدنش مربوط مناطق روستایی هستند و با موضوع‌های افسانه‌ای یا رخدادهای غم‌انگیز در ارتباط است.
تیم حرفه‌ای رئال مادرید یکی از چهار تیم لیگ برتر بود که در ۱۱ آوریل ۱۹۸۲ از حمله دعوت شده حمایت کرد. در آن روز، سفیدپوشان در کاستیون با فوتبالیست‌های کاستیا بازی کردند و میزبان را ۱–۲ شکست دادند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز