سزاور

لغت نامه دهخدا

سزاور. [ س ِ / س َ وَ ] ( ص مرکب ) سزاوار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سزاوار.

جمله سازی با سزاور

حسن صباح در حضور سلطان اعتراض كرد و نظام الملك را گفت: تومال سلطان را بى جا مصرف كرده اى. زيرا، در اين تقسيم، به صاحب شترگانششگانه، هشتصد دينار مى رسد و سهم صاحب 4 شتر نيز دويست دينارست. و آنگاهلغزگونه توضيح داد. شاه گفت: چنان بگو كه من نيز بفهمم و حسن صباح گفت: شترانده نفر بوده اند و (كل ) بار، هزار و پانصدرطل كه از آن شتر داران بوده است. پانصد رطل بار از آن سلطان را صاحب شتران چهارگانه 5/1 پانصد رطل حمل كرده است و سزاوار 5/1 از هزار دينار بوده است و صاحبشتران ششگانه 5/4 را حمل كرده است و سزاور دريافت 5/4 از هزار دينار بوده است.نظام الملك پذيرفت و چون درستى سخن او بر پادشاه آشكار شد، آثار شادمانى در چهرهاش ‍ پديدار شد. اما باطنا رنجيد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نمایان یعنی چه؟
نمایان یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز