زنن. [ زَ ن َ ] ( ع ص ) ماء زنن؛ آب کم و تنک و کذا میاه زنن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || چاه که در وی آب هست یا نه معلوم نباشد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). چاهی که معلوم نباشد در وی آب هست و یا نیست. ( ناظم الاطباء ). زنن. [ زِ ن ُ ] ( اِخ ) رجوع به زنون شود.
جمله سازی با زنن
اقبال مردکار مکافات ظلم نیست زنن فتنهگر تو غافلی ادبار آگه است