روسته

لغت نامه دهخدا

روسته. [ س ُ ت َ / ت ِ] ( اِ ) راسخت. مس سوخته. نحاس محرق. روسختج. ( از انجمن آرا ). رجوع به روسختج و راسخته و روسوخته شود.

جمله سازی با روسته

لازم است ذکر شود پیشینه روسته بیش از ۳۰۰ سال است و فردی به نام سلمان بیک[۶] از نواحی استان فارس برای اولین بار در این سرزمین پا نهاده‌است و همچنین تمامی مردم روستا به زبان فارسی تسلط کامل دارند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
خویشان یعنی چه؟
خویشان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز