رشاشه

لغت نامه دهخدا

رشاشه. [ رِ ش َ / ش ِ ] ( از ع، اِ ) رشاشة. قطره های کوچک باران و باران ریزه. ( ناظم الاطباء ). چکیدگی و تراوش آب و ریزش و بارش قطره های باریک. ( غیاث اللغات از منتخب اللغات و کشف اللغات ) ( آنندراج ) ( از لغت محلی شوشتر، نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). قطره های کوچک باران ریزه باشد، و گویند عربی است. ( برهان ): آب از دهن پریشان می بارید به هر کس که رشاشه ای از آن می رسید خوشدل و خندان بازمی گشت. ( جهانگشای جوینی ).
زهی ز خوان نوالت نواله فردوس
زهی ز رشحه دستت رشاشه ٔعمان.سلمان ساوجی.|| گلاب پاش. ( لغت محلی شوشتر ). گلابدان. گلاب زنه. گلاب زن. ( یادداشت مؤلف ). || پرده چشم. ( لغت محلی شوشتر ).

فرهنگ عمید

قطره های ریز.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قطره های کوچک باران ریزه.

جمله سازی با رشاشه

پس اى عزيز! بدان كه مرتبه مناجات با خداوند مرتبه بسيار رفيعى است و نياز به همتعالى دارد تفكر كن كه ظهور قرآن، و نزول فرقان،، بعد ازچهل سال سلوك و مجاهدات و توجه و تفكر، كه غالبا در كوه حراء مى بود، برپيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) واقع شد پس جمعى كه بدون اينحال و به غير اين كلام به تلاوت كلام اللهمشغول مى شوند، اگر چه از اين بحر بدان فيض نمى رسند، ولى آخر از رشاشه نورىو حشاشه حضورى، خالى و عاطل نيستند اما وصول به اين مقام عالى، مريد را بعد ازمرور دهور و مجاهده بسيار اقامه صلوات مسنونه و ادامه آن، كه ورد متوسطان اربابسلوك و روش معتدلان اصحاب قلوب است كه ديده و بصيرتشان بهكحل الجواهر، و قرة عينى فى الصلاة متحكل شد، فراهم مى شود و در آن حالت است كه زمزمه نماز به موجب حديث: المصلىيناجى ربه (نمازگزار، با پروردگار خود، درحال مناجات و راز و نياز است ) به مناجات با پروردگارمبدل مى گردد و از غايت صدق و توجه و خلوص و استغراق كه در اينحال به بنده دست مى دهد، پيامبر فرمود: الصلوة معراج المؤمن ، (نمازمعراج نمازگزار مؤمن است و به عبارت ديگر، نماز وسيله تقرب به خدا و عروج بنده مىگردد).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کپه اقلی
کپه اقلی
کس خل
کس خل
چوخ
چوخ
زورق
زورق