دوست پروردن

لغت نامه دهخدا

دوست پروردن. [ پ َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) مهر ومحبت ورزیدن به دوست. نوازش کردن دوست:
دوستان را بند بشکن دوست پرور خوان ببخش
دشمن و اعدا شکن، بر دار کن، کین آزمای.منوچهری.

فرهنگ فارسی

مهر و محبت ورزیدن به دوست.

جمله سازی با دوست پروردن

جان ز دیدار دوست پروردن هست چون شهد و گلشکر خوردن
ولیکن دوست پروردن ندانی به عاشق کشتنت صد آفرین است
غذای روح به احکام عشق و مهر و می است خوش است جان به می و مهر دوست پروردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس شعر
کس شعر
عمیق
عمیق
استیصال
استیصال
سایکو
سایکو