دل نه

لغت نامه دهخدا

دل نه. [ دِ ن ِه ْ ] ( نف مرکب ) دل نهنده. کسی که توجه کند و خاطر خود را استوار نماید. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دل نهنده. کسی که توجه کند و خاطر خود را استوار نماید.

جمله سازی با دل نه

نه در وصال و نه هجران بود قرار مرا نه در خزان شکفد دل نه در بهار مرا
جوهر دل نهان بود تا نرسی به عاشقی قلب تو کی روا شود تا نزنی بر این محک
رخ تو باشد ز دیده پنهان ز داغ دوری ز درد هجران نه در برم دل نه در تنم جان قرار گیرد ز بی‌قراری
چه خونها می توانستیم در دل کرد خوبان را اگر می شد میسر عشق را در دل نهان کردن
ز خود غفلت مکن، از شر نفس ایمن مباش ایدل که این خاکستر، آتش در درون دل نهان دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جستجو یعنی چه؟
جستجو یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
موزون یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز