دربد

لغت نامه دهخدا

دربد. [ دَ ب ِ ]( اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز، واقع در 24هزارگزی شمال ایذه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز واقع در ۲۴ هزار گزی شمال ایذه آب آن از چشمه و راه آن مالرو است.

جمله سازی با دربد

از او در سنگ‌نوشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت به عنوان دربد یاد شده‌است. او در این سنگ‌نوشته در میان ۶۷ نجیب‌زاده در رتبهٔ چهل‌وهشتم قرار دارد. اطلاعات دیگری از زندگی او در دست نیست.
تو آگاهدلی در صورت خود بمانده بود اندر نیک و دربد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اورگیم
اورگیم
وارونه
وارونه
لسان الغیب
لسان الغیب
طولانی
طولانی