درفکندن به معنای انداختن یا افکندن چیزی به درون یا به سمت پایین است. این واژه به نوعی به عمل در انداختن اشیاء اشاره دارد که میتواند شامل افکندن اشیاء بهصورت ناگهانی یا بیدقت باشد. در واقع، درفکندن با مفاهیمی چون درافکندن و درانداختن مرتبط است و به نوعی به عمل رها کردن یا گذاشتن چیزی در جایی خاص اشاره میکند. این فعل میتواند در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد، از جمله در زبان روزمره یا در ادبیات. به همین دلیل، درفکندن نهتنها یک عمل فیزیکی است، بلکه میتواند بار معنایی خاصی نیز داشته باشد که نشاندهنده تصمیم یا انتخابی است که در آن لحظه انجام میشود. بنابراین، این واژه به نوعی بر حس رها کردن و عدم کنترل تأکید دارد و میتواند در مفاهیم عمیقتری نیز مورد بررسی قرار گیرد.
در فکندن
لغت نامه دهخدا
تا ابر کند می را با باران ممزوج
تا باد به می درفکند مشک به خروار.منوچهری.از تاب جود او چو دل کوه خون گرفت
آوازه درفکند که یاقوت احمرم.؟ ( از سندبادنامه ص 13 ).وآنگهی ترکتاز کرد بروم
درفکند آتشی در آن بر و بوم.نظامی.در مریدان درفکند از شوق سوز
بود در خلوت چهل پنجاه روز.مولوی.طفل از او بستد در آتش درفکند
زن بترسید و دل از ایمان بکند.مولوی.یک دهان نالان شده سوی شما
های و هوئی درفکنده در سما.مولوی.
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه در فکندن
چه مایه صیت بود در فکندن چو منی؟ شگرف کاری اگر می کنی مرا بنواز