دباره

لغت نامه دهخدا

( دبارة ) دبارة. [ دِ رَ ] ( ع اِ ) یکی از دبار. ( منتهی الارب ). رجوع به دِبار شود. ج، دبار. ( منتهی الارب ). || کرد زمین. ج، دبار.

فرهنگ فارسی

یکی از دیار

جمله سازی با دباره

اين گونه از تحدى و پيشنهاد هماوردى درباره منكران نبوت طرح شده كه در تفسير آيه23 همين سوره گذشت (373) و دباره مدعيان مونث بودن ملائكه و اين كه اينان دخترانخداى منزه از همه انحاى ميلادند وارد شده است. سخن قرآن كريم در اين باره چنين است:اصطفى البنات على البنين... فاتوا بكتابكم ان كنتم صادقين. (374)
2 از آنچه گذشت توجيه نظر علامه طباطبايى قدس سره دباره خطاب به هبوط، روشنمى شود؛ ايشان (830) مى فرمايد:
اين توجيه بعيد است، زيرا آيه محل بحث در مقام بيان عاقبت مكذبان وحى است و هر چندشمول لفظى دارد، زيرا للكافرين جمع محلى به الف و لامو عام است، اما سياق آيه دباره كفر اعتقادى است وشمول آن نسبت به غير كافر اعتقادى بعيد است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت