لغت نامه دهخدا
خلوت جای. [ خ َل ْ وَ ] ( اِ مرکب ) جای و مکان برای خلوت و عزلت. مُعتَکَف. ( منتهی الارب ).
خلوت جای. [ خ َل ْ وَ ] ( اِ مرکب ) جای و مکان برای خلوت و عزلت. مُعتَکَف. ( منتهی الارب ).
جای و مکان برای خلوت و عزلت معتکف
💡 جز تو با تو در نمی گنجد کسی گر بهشتی هست خلوت جای تست
💡 منزلی دادشان درون سرای تا بود نزدشان به خلوت جای
💡 ملک گر هیچ یار استی به خلوت جای ما آمد دمی از پای ننشستی قدح پیمای ما بودی