خجله

لغت نامه دهخدا

خجله. [ خ َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) کلمه دیگری بوده است در تداول فارس از خجلت: از رشک هر جویی از آن دجله غرق خجله. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 13 ).

جمله سازی با خجله

آن نرگسک لطیف سر در پیش چون دخترکان خرد از خجله