حلقه بسته

لغت نامه دهخدا

حلقه بسته. [ ح َ ق َ ب َ ت ِ ] ( اِخ )دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن. واقع در جلگه و معتدل و مرطوب و مالاریائی است. سکنه ٔآن 109 تن است. آب آن از رودخانه شاخ زر. و محصول آن برنج و ابریشم و شغل اهالی زراعت و ذغال فروشی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

دهی است جزئ دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن

جمله سازی با حلقه بسته

اکولوژی صنعتی مربوط به تغییر فرایند صنعتی از سیستم‌های خطی (حلقه باز) به یک سیستم حلقه بسته می‌باشد. در سیستم حلقه باز سرمایه و منابع با عبور از سیستم به زباله تبدیل می‌شوند، درحالی که در سیستم حلقه بسته زباله‌ها می‌توانند ورودی فرایندهای جدید باشند.
سروموتور یک سروومکانیسم حلقه بسته است که از بازخورد موقعیت برای کنترل حرکت و موقعیت نهایی خود استفاده می‌کند. ورودی کنترل آن یک سیگنال (آنالوگ یا دیجیتال) است که موقعیت فرمان شفت خروجی را نشان می‌دهد.
یکی از چپ یکی ز راست دوان گردشان حلقه بسته پیر و جوان
سروموتورها کلاس خاصی از موتور نیستند، اگرچه اصطلاح سروموتور اغلب برای اشاره به موتور مناسب برای استفاده در یک سیستم کنترل حلقه بسته استفاده می‌شود.
چو مشکین زلف خود صد حلقه بسته هزاران مشتری در وی نشسته
سیف فرغانی چو حلقه بسته دار جان خود پیوسته بر درهای دل