جنگ سگال. [ ج َ س ِ ] ( نف مرکب ) مایل و شایق بجنگ. جنگجو. ( ناظم الاطباء ). جنگاور. ( آنندراج ). آنکه ساز جنگ کند: به اقصای جهان از فزع تیغش هر روز همی صلح سگالد دل هر جنگ سگالی.فرخی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
مایل و شایق بجنگ جنگجو جنگاور
جمله سازی با جنگ سگال
تو همه جنگ سگالی و بداندیش گریز تو همه تیر فشانی و بداندیش سپر