تلخ عتاب

لغت نامه دهخدا

تلخ عتاب. [ت َ ع ِ ] ( ص مرکب ) از اسمای معشوق است. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

از اسمای معشوق است.

جمله سازی با تلخ عتاب

خوش تلخ عتاب آمده ای حرف به جا چه؟ نوشین لبت اغیار مکیدند به ما چه؟
صائب به این خوشم که مرا آزموده‌اند شیرین‌لبان به باده تلخ عتاب‌ها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال قهوه فال قهوه استخاره کن استخاره کن