تحایا

لغت نامه دهخدا

تحایا. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ تحیة و تحیت. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ): ان السائرین الذین یقرعون ابواب غرفات النور مخلصین صابرین یتلقاهم ملائکةاﷲ، مشرقین یحیونهم بتحایاالملوک... ( حکمت اشراق صص 244 - 245 ). و رجوع به تحیة شود.

فرهنگ عمید

= تحیت

جمله سازی با تحایا

سخن کوته بود در وصف قدش مدی الاعمار لو قلنا تحایا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس کش
کس کش
مطلقه
مطلقه
قمبل
قمبل
فال امروز
فال امروز