بی صاحب

بی صاحب

واژه‌ی «بی‌ صاحب» به چیزی گفته می‌شود که مالک یا نگهدارنده‌ای نداشته باشد. این اصطلاح می‌تواند برای اشیاء، حیوانات یا زمین‌هایی که تحت مراقبت کسی نیستند، به کار رود. وقتی چیزی بدون صاحب است، هیچ فرد یا گروهی مسئول حفاظت یا استفاده از آن نیست.

در زندگی روزمره، این مفهوم در موقعیت‌های مختلف دیده می‌شود؛ مثلاً حیوانات ولگرد یا اشیاء گمشده نمونه‌هایی از آن هستند. در معنای استعاری نیز ممکن است به شخصی اشاره کند که حمایت یا سرپرستی ندارد و در شرایط دشوار تنها مانده است، حالتی که اغلب حس آسیب‌پذیری و نیازمندی را القا می‌کند.

شناخت و مدیریت چنین مواردی اهمیت اجتماعی و قانونی دارد. در بسیاری از کشورها، املاک و حیوانات بی صاحب تحت مقررات خاصی قرار می‌گیرند تا از آن‌ها محافظت شود و حقوق افراد رعایت گردد. همچنین توجه به افرادی که سرپرستی ندارند، می‌تواند حس همدلی و مسئولیت اجتماعی را در جامعه تقویت کند.

لغت نامه دهخدا

بی صاحب. [ ح ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + صاحب ) بی خداوند. که مالک ندارد. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به صاحب شود. || نوعی نفرین، مخفف بی صاحب مانده. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه صاحب ندارد آنکه مالک ندارد ۲ - بی یار و یاور.

جمله سازی با بی صاحب

تو غم خانه بی صاحب خود خور که حباب خانه پردازتر از سیل، هوایی دارد
ای بسا صاحب که بی صاحب بماند ای بسا راحت که کام دل براند
کشور معموره دل را که دارالملک توست رفتی و بی صاحب آن کشور خراب انداختی
سپهرم گفت یا بشری کزین پس در همه گیتی نبینی ملک بی صاحب نیابی گله بی چوپان
غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه را دیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند
میلی آرام ندارد چو سگ بی صاحب کی شد آن آهوی وحشی به کسی رام، کجا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اولدوز
اولدوز
چندش
چندش
خیر
خیر
باری
باری