بعجل

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)عجل (۴۷ بار)
«عِجْل» (بر وزن طفل) به معنای گوساله است، (و این که بعضی گفته اند: به معنای گوسفند است، با متون لغت سازگار نیست) این واژه در اصل از مادّه «عجله» گرفته شده; زیرا این حیوان در این سن و سال حرکات عجولانه ای دارد که وقتی بزرگ شد به کلّی آن را کنار می گذارد.

جمله سازی با بعجل

(فما لبث ان جاء بعجل حنيذ) - يعنى در آوردن گوساله بريان هيچ درنگ نكرد وبلافاصله آن را براى ميهمانان آورد در حالى كه آب و روغن از آن ميچكيد.
آيات (69) تا (73): و لقـد جـاءت رسـلنـا إ بـرهـيـم بـالبـشـرى قـالوا سـلمـا قال سلم فما لبث أ ن جاء بعجل حنيذ...
10- غذا را نزد ميهمان ببريم، نه ميهمان را به طرف غذا. (جاء بعجل )
و لقـد جـاءت رسـلنـا إ بـرهـيـم بـالبـشـرى قـالوا سـلمـاقال سلم فما لبث أ ن جاء بعجل حنيذ (69)
و در تفسير عياشى از عبد اللّه بن سنان روايت آورده كه گفت: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه ميفرمود: (جاء بعجل حنيذ) يعنى گوساله اى بريان و پخته شده آورد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گرایش
گرایش
تعداد
تعداد
چسی
چسی
فال امروز
فال امروز