اصول مذهب

اصول مذهب، طبق عقیده‌ی امامیه، افزون بر توحید، نبوت و معاد که از بنیانی‌ترین اصول دین اسلام شمرده می‌شوند، شامل دو اصل دیگر نیز می‌گردد: عدل و امامت. در اینجا به بررسی مفهوم عدل پرداخته می‌شود. در لغت، عدل به معنای برابر بودن میان دو چیز تعریف شده است. از دیدگاه متکلمان، عدل به منزله‌ی پاک دانستن ذات باری تعالی از انجام اعمال ناشایست و قصور در انجام امور واجب تلقی می‌شود. پیش از هر چیز، باید توجه داشت که عقل انسانی بر ضرورت، برخی افعال را نیکو دانسته، همانند بازگرداندن امانت، احسان و صداقت مؤثر؛ و برخی دیگر را زشت می‌شمارد، مثل ظلم و دروغ زیان‌آور. علاوه بر این، باید بدانیم که انسان دارای اختیار در فعل است، چرا که میان سقوط اتفاقی از بام و پایین آمدن تدریجی از پله‌ها تفاوت آشکار وجود دارد. اگر غیر از این بود، دستور به انجام کاری برای انسان غیرممکن بود و نافرمانی معنا نداشت. همچنین قبیح محسوب می‌شد اگر فعلی بر ما آفریده شود و سپس بر اساس همان فعل مجازات شویم. افزون بر این، قرآن کریم، به‌عنوان کتاب عزیز یا فرقان میان حق و باطل، پر است از نسبت دادن افعال به بندگان و بیان اینکه وقوع آن‌ها با مشیت خداوند صورت می‌پذیرد.

لغت نامه دهخدا

اصول مذهب. [ اُ ل ِ م َ هََ ] ( ترکیب اضافی،اِ مرکب ) برحسب عقیده امامیه، علاوه بر توحید و نبوت و معاد که از اصول دین اسلام بشمار میروند به دو اصل دیگر نیز باید اعتقاد داشت که عبارتند از عدل و امامت. و اینک به بحث در پیرامون عدل پرداخته میشود: عدل در لغت به معنی برابری میان دو چیز است و به عقیده متکلمان، عدل عبارت از علوم متعلق به تنزیه ذات باری تعالی از فعل قبیح و اخلال به واجب است. نخست باید دانست که عقل بضرورت قضاوت کننده است به اینکه برخی از افعال نیکوست، چون بازگردانیدن امانت و احسان و راستی سودمند، و برخی زشت است، چون ستم و دروغ زیانبخش. آنگاه باید بدانیم که ما فاعل به اختیار هستیم و ضرورت بدین امر حکم می کنداز اینرو که بضرورت میان افتادن انسان از بام و پایین آمدن وی پله به پله تفاوت است و اگر جز این بود ممتنع می بود ما را به چیزی تکلیف کنند و عصیانی وجود نمی داشت و هم قبیح می بود که فعل را در ما بیافرینند و آنگاه ما را بر آن عذاب کنند و هم بدان دلیل که کتاب عزیز یا فرقان میان حق و باطل مشحون است به نسبت دادن فعل به بندگان و اینکه وقوع آن به مشیت خداست مانند: فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم. ان یتبعون الا الظن. حتی یغیروا ما بأنفسهم. من یعمل سوءً یجز به. کل امری بما کسب رهین. جزاء بما کانوا یعملون و جز اینها. همچنین آیات وعد و وعید و ذم و مدح به میزان بیشماری آمده است. سوم نسبت قبح به خدا محال است زیرا صارف از آن موجود و داعی بدان معدوم است و صارف علم وی به قبح است و عدم داعی از اینروست که یا حاجت او را بدان می خواند در حالی که وی بی نیاز است و یا حکمتی و آن هم محال است زیرا قبیح را حکمتی نیست و اگر قبح بر وی روا می بود اثبات نبوتها ممتنع میبود و چون لازم به اجماع باطل است ملزوم هم باطل میشود. چهارم این است که خدای تعالی برای مقصود و حکمتی می آفریند بدلیل نقلی آیات: اء فحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انکم الینا لاترجعون. ( قرآن 115/23 ). و ماخلقت الجن والانس الا لیعبدون. ( قرآن 56/51 ). و ماخلقنا السماء والارض و ما بینهما باطلاً ذلک ظن الّذین کفروا.( قرآن 27/38 ). و دلیل عقلی اینکه اگر جز این می بود لازم می آمد که کار وی عبث باشد و لازم باطل است زیرا عبث قبیح است و قبیح از حکیم صادر نمی شود پس ملزوم هم باطل است. و غرض وی اضرار نیست از اینرو که اضرار قبیح است بلکه غرض او نفع است و نفع حقیقی تنها ثواب است زیرا نفعهایی چون دفع ضرر یا جلب نفع غیرمستمر است و نیکو نیست چنین غرضی آفرینش بنده باشد، پس ناگزیر باید تکلیفی باشد و آن واداشتن مردم به طاعت از کسی است که فرمانبری از وی واجب باشد تکلیف و طاعتی که با مشقت توأم باشد نه همچون تکالیف نکاح و خوردن و آشامیدن و این طاعت در مرحله نخستین باشد زیرا وجوب طاعت جز خدا مانند نبی و امام و پدر و مادر و جز اینها تابع و متفرع بر طاعت خداست و بشرط اعلام مکلف به چیزی که بدان تکلیف شده است، وگرنه اغرأکننده و برانگیزاننده به قبیح میبود و در جهانی که شهوات و میل به قبیح و کراهت از نیکو آفریده شده است ناگزیر باید مانعی وجود می داشت که عبارت از همان تکلیف است وخلاصه منظور وجوب تکلیف است و حتی علم به قبیح و حسن را نیز کافی نمیدانند و تکلیف را لازم میشمرند و جهت حسن آنرا تعریض برای ثواب می دانند نه حصول ثواب و تعریض عام است نسبت به مؤمن و کافر و ثواب نفع مستحق مقارن تعظیم و اجلالی است که بدون تکلیف بدست آوردن آن ممکن نیست. سپس به وجوب لطف بر خدا اشاره میکنند و آن چیزیست که بنده را به طاعت نزدیک میکند و از معصیت دور میسازد و سرانجام فعل عوض امر را بر خدا واجب میدانند و منظور از عوض نفع مستحق خالی از تعظیم واجلال است وگرنه خدای تعالی نسبت بدان ظالم می بود. رجوع به شرح باب حادی عشر چ سنگی تهران ص 38 و 39 شود.

فرهنگ فارسی

بر حسب عقیده امامیه علاوه بر توحید و نبوت و معاد که از اصول دین اسلام بشمار میروند به دو اصل دیگر نیز باید اعتقاد داشت که عبارتند از عدل و امامت.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:اصول خمسه

جمله سازی با اصول مذهب

از آنجا که «جبران» در فقر بزرگ می‌شد، از تحصیلات رسمی بی‌بهره ماند و آموزش‌هایش محدود به ملاقات‌های منظم با یک کشیش روستایی بود که او را با اصول مذهب و انجیل و زبان‌های سریانی و عربی آشنا کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال راز فال راز فال احساس فال احساس فال فرشتگان فال فرشتگان