بادام سیه

لغت نامه دهخدا

بادام سیه. [ م ِ ی َه ْ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) مخفف بادام سیاه. بادامهائی که بر تابوت مرده اندازند. ( غیاث ). رجوع به بادام سیاه شود. || کنایه ازچشم محبوب باشد. ( غیاث ). رجوع به بادام سیاه شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از چشم محبوب

جمله سازی با بادام سیه

به رخسار از مژه خون جگر ریخت ز بادام سیه عناب تر ریخت
چو آن مسکین ز تابوتش جدا ماند دو بادام سیه بر خاکش افشاند