افزایا

لغت نامه دهخدا

افزایا. [ اَ ] ( اِ ) اضافه. علاوه. افزون. ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با افزایا

کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها چنان که گویی هرگز نبودند، أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ دوری بادا و لعنت افزایا مدین را، کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ (۹۵) چنان که دوری دید و لعنت شنید ثمود.