ابن حسام

لغت نامه دهخدا

ابن حسام. [ اِ ن ُ ح ُ ] ( اِخ ) کنیت دو تن از شعرای ایران: 1 - شمس الدین محمد قهستانی. وفات 982 هَ.ق. مثنوی خاورنامه مشتمل بر شرح غزوات امیرالمؤمنین علی علیه السلام از اوست. 2 - جمال الدین بن حسام خوافی سرخسی هروی. وفات 737 هَ.ق. مولد او بیکی از قراء نشابور، و چون مدتی در شهرهای خواف و سرخس و هرات بسر برده او را بهر یک از این سه شهر نسبت کنند. او سفری به هندوستان رفته و بایران بازگشته و در دربار آل کرت اعتباری داشته است.

فرهنگ فارسی

کنیت دو تن از شعرای ایران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن حسام شاعری شیعه مذهب از مفاخر قهستان است.
محمد بن حسام الدین از شاعران مشهور سده نهم، سخن سرای توانا و عالمی بلند همت بوده که عمری را در ستایش خاندان رسول گذرانده است.

جمله سازی با ابن حسام

به وصل خویش برآر آرزوی ابن حسام شتاب عمر گرانمایه بین چه جای درنگ
حدیث ابن حسام از شکایت اصحاب حکایتی است که یوسف ز جور اخوان گفت
تا که محمود شود عاقبتت ابن حسام جان فدا کرده به دیدار ایاز آمده‌ایم
آنکه برداشت ترا کی فکند ابن حسام نیست برداشتگان را ز کریمان تنبیذ
شکیب ابن حسام از لب تو ممکن نیست مگس چگونه شکیبد چو انگبین باشد
به کوی دوست به دریوزه آید ابن حسام بود که خلعت خاصی بدین گدا بخشند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تخصیص یعنی چه؟
تخصیص یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز